پدر، چراغت را روشن کن، براى ما که از تو
بسیار دور افتاده ایم.
خانه ما میان ویرانه هایى است که
سایه هاى گرفته ترس، جن زده شان کرده است.
دلِ ما زیر بار یأس شکسته است و ما به تو بى حرمتى مى کنیم،
وقتى در برابر هر لطف یا تهدیدى که مردانگى مان را
ریشخند مى کند به خاک مى افتیم،
زیرا بدینسان به وقار تو، در درون ما فرزندانت
هتک حرمت مى شود،
زیرا بدنیسان ما چراغ ها را خاموش مى کنیم،
و با ترسِ شرم آور خود چنین وانمود مى کنیم
که دنیاى یتیم شده ما کور و بى خداست.
رابیندرانات تاگور
سلام دوست من
امیدوارم راضی باشی و سلامت. ممنون میشم اگر پاسختون رو به سوال مطرح شده در وبلاگ زیر ، با من سهیم بشید. پیشاپیش از زمانتون ممنونم.
علی
www.seeyourinside.blogsky.com
فوق العاده بود
منو یاد پدرم انداخت