بر آمد باد صبح و بوی نوروز به کام دوستان وبخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال همایون بادت این روز و همه روز
با سلام
فرا رسیدن رستاخیز طبیعت و عید باستانی نوروز و میلاد با برکت رسول اکرم محمد مصطفی (ص) را به همه دوستان عزیز تبریک و شادباش می گویم .
مگر آن خوشهی گندم
مگر سنبل
مگر نسرین
تو را دیدند،
که سر خم کرده خندیدند
مگر بستان
شمیم گیسوانت را
چو آب چشمهساران روان نوشید
مگر گلهای سرخ باغ ریگآباد
در عطر تن تو غوطهور گشتند،
که سرنشناس و پا نشناس
از خود بیخبر گشتند
مگر دست سپید تو
تن سبز چناران بلند باغ حیدر را نوازش کرد،
که میشنگند و
میرقصند و
میخندند
مگر ناگاه نسیم سرد گستاخ از سر زلفت
چه میگویی؟
تو و انکار؟
تو را بر این وقاحتها که عادت داد؟
صدای بوسه را حتی
درخت تاک قد خم کردهی بستان شهادت داد
مگر دیوار حاشا تا کجا،
تا چند؟
خدا داند که شاید خاک این بستان
هزاران
صد هزاران
بوسه بر پای تو
دیگر اختیارم نیست،
توانم نیست
تابم نیست
به خود میپیچم از این رشک
اما خنده بر لب با تو گویم
اضطرابم نیست
مگر دیگر من و این خاک
وای از من
چناران بلند باغ حیدر را
تبر باران من در خاک خواهد کرد
نسیم صبحگاهی جان ز دست من نخواهد برد
ترحم کن
نه بر من
بر چناران بلند باغ حیدر
بر نسیم صبح
شفاعت کن
به پیش خشم، این خشم خروشانم که در چشم است
به پیش قلهی آتشفشان درد
شفاعت کن
که کوه خشم من با بوسهی تو
ذوب میگردد
هوا هوای بهار است و باده باده ناب
به خنده خنده بنوشیم و جرعهجرعه شراب
در این پیاله ندانم چه ریختی پیداست
که خوش به جان هم افتادهاند آتش و آب
فرشته روی من ای آفتاب صبح بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب
به جام هستی ما ای شراب عشق بجوش
به بزم ساده ما ای چراغ ماه بتاب
گل امید من امشب شکفته در بر من
بیا و یک نفس ای چشم سرنوشت بخواب
مگر نه خاک ره این خرابه باید شد
بیا که کام بگیریم از این جهان خراب
یادمان یا یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم گر که در خویش شکستیم صدایی نکنیم
پر پروانه شکستن هنر انسان نیست گر شکستیم ز غفلت من و مایی نک یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم وقت پرپر شدنش ساز و نوایی نکنیم یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
گفتمش گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی با قلم نقش حبابی برلب دریا کشید
گفتمش تصویری ازلیلی ومجنون را بکش عکس حیدر در کنار حضرت زهرا کشید
گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن در بیابان بلا تصویری از سقا کشید
گفتمش سختی ودرد وآه گشته حاصلم گریه کرد آهی کشید وزینب کبری کشید
دنیا جای خطرناکی برای زندگی است .نه به خاطر مردمان شرور .بلکه به خاطر کسانی که آن شرارت ها را نگاه می کنند وکاری در مورد آن انجام نمی دهند.
آلبرت انیشتین
بهتر است آدمی طرف حسادت مردم واقع شود تا طرف ترحم آنها
شوهر و بچه را هرچه در بازی های خود آرام بگذارید بیشتر به شما محبت پیدا میکنند .
پول، به عقلا خدمت می کند و بر احمقان حکومت
خانه ات را برای ترساندن موش آتش نزن
به زن لال هم اگر راز خود را بسپاری فاش خواهد شد .
عالیترین سلاح برای مغلوب کردن دشمن خونسردی است .